نامه یک عضو کانون شورشی
Apr 17, 2020 ·
6m 10s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
نامه یک کانون شورشی
ایستاده بر دنا کوه وفا
چهل سال در بین انواع ویروسهای کرونای ولایت زندگی که نه بسر بردم ولی هرگز به آنها آلوده نشدم . یک چیزی ته دلم مواظبم بود و با وجود بمباران انواع بوقهای تبلیغی معاویه ای از باصطلاح حسینیه ها ، مساجد، تلویزیونها، نماز جمعه ها، مدارس، بسیج و صدها از این نوع ته دلم میگفت دروغ می گویند.
راستی این سد بزرگ و ناگسستنی را چه کسی و کجا در دل من در مقابل این دغلکاران دینی بسته بود؟ تا هرگز حتی برای یکبار از خود ضعف و سستی نشان ندهم و مغلوب آنها نشوم.
ملیونها بار شعار مرگ بر منافق که منظور آنها مجاهدین بود از این گوشم وارد و از گوش دیگرم خارج می شد و من بیشتر به همین منافقین آنها ایمان داشتم.
در سال ۵۸ و ۵۹ ندایی از سوی همین منافقین بگوشم رسید و عجب اینکه آنها منش و کردار آنها بر حکومت دین معاویه ای ولایت فقیه و خمینی و خامنه ای می چربید و جذبه اش بقدری بود که مرا چهل سال مصون از انواع ویروس های ولایت نگه داشت. من هیچگاه نقطه اتصالی از ۵۹ به بعد با سازمان مجاهدین نداشتم ولی همچنان این راز مگوم را با خودم همراه داشتم اگر مهره ها و شکنجه گران رژیم حالا فهمیده اند که مرز سرخ آنها حتی خامنه ای هم نیست بلکه مجاهدین هستند ولی من از سال ۶۰ به این مدار بالا بلند مجاهدین رسیده بودم که ضد خمینی و ضد خامنه ای و ضد ولایت فقیه تنها صخره های محکم و استوار همینها هستند.
انگار همیشه از راه تله پاتی با مجاهدین بودم و همیشه در پرس و جوی مجاهدین بودم صدای برادر مسعود را یکبار در تهران شنیده بودم آن بود که هرگز در این سالیان تنهایی چون آهنگی پیامبرگونه مرا از کجی های آخوندی و بلعیدن و به ذلت بردن می رهانید. خدا را شکر می گویم که هرگز با پول و امکانات این رژیم منحوس تطمیع نشدم که خود اشاره گر ویروس ولایت فقیه در جامعه باشم.
همیشه خودم را مدیون سازمان مجاهدین خلق ایران خصوصا رهبری آن، برادر مسعود می دانم و آن جان جانان بود که مرا توهم دین فروشی به خداوند وصل نمود.
و اگر نماز می خوانم می دانم که چه می خوانم، بی ریا نه در زیر مناره های شرک و بت پرستی خمینی و خامنه ای و نه در میدانهای دروغ و دغل و داس و تبر.
گناهکارم با هزاران بدهکاری به سازمان مجاهدین خلق ایران و ناکرده هایم، تا قوتی در زانوهایم هست با جنگ صدبرابر با سوزن به کندن این کوه یخی اقدام می کنم.
و انشاالله با دستور آتش شعله برکش در پای این کوه همراه با دیگر برادران و خواهرانم در کانونهای شورشی هیبت پوشالی این رژیم را آب خواهیم کرد و دشتهای خشک و جنگلهای سوخته این میهن را به مردم شریف و بزرگوار به رفاه و آبادانی در سایه راهبران عقیدتیم برادر مسعود وخواهر مریم تبدیل خواهیم نمود و برای همیشه دفتر کفتارها و ضحاکها بسته می شود . مردم ایران با جانفشانی های مجاهدین که بی چشم داشت ترک خانه و اعیال و خانواده نموده اند با سرنگونی این دیوان پلید در صلح و آرامش به جامعه بی طبقه توحیدی نائل می آیند.
یک عضو کانون شورشی
مرگ بر خامنه ای
درود بر رجوی
فروردین ۹۹
ایستاده بر دنا کوه وفا
چهل سال در بین انواع ویروسهای کرونای ولایت زندگی که نه بسر بردم ولی هرگز به آنها آلوده نشدم . یک چیزی ته دلم مواظبم بود و با وجود بمباران انواع بوقهای تبلیغی معاویه ای از باصطلاح حسینیه ها ، مساجد، تلویزیونها، نماز جمعه ها، مدارس، بسیج و صدها از این نوع ته دلم میگفت دروغ می گویند.
راستی این سد بزرگ و ناگسستنی را چه کسی و کجا در دل من در مقابل این دغلکاران دینی بسته بود؟ تا هرگز حتی برای یکبار از خود ضعف و سستی نشان ندهم و مغلوب آنها نشوم.
ملیونها بار شعار مرگ بر منافق که منظور آنها مجاهدین بود از این گوشم وارد و از گوش دیگرم خارج می شد و من بیشتر به همین منافقین آنها ایمان داشتم.
در سال ۵۸ و ۵۹ ندایی از سوی همین منافقین بگوشم رسید و عجب اینکه آنها منش و کردار آنها بر حکومت دین معاویه ای ولایت فقیه و خمینی و خامنه ای می چربید و جذبه اش بقدری بود که مرا چهل سال مصون از انواع ویروس های ولایت نگه داشت. من هیچگاه نقطه اتصالی از ۵۹ به بعد با سازمان مجاهدین نداشتم ولی همچنان این راز مگوم را با خودم همراه داشتم اگر مهره ها و شکنجه گران رژیم حالا فهمیده اند که مرز سرخ آنها حتی خامنه ای هم نیست بلکه مجاهدین هستند ولی من از سال ۶۰ به این مدار بالا بلند مجاهدین رسیده بودم که ضد خمینی و ضد خامنه ای و ضد ولایت فقیه تنها صخره های محکم و استوار همینها هستند.
انگار همیشه از راه تله پاتی با مجاهدین بودم و همیشه در پرس و جوی مجاهدین بودم صدای برادر مسعود را یکبار در تهران شنیده بودم آن بود که هرگز در این سالیان تنهایی چون آهنگی پیامبرگونه مرا از کجی های آخوندی و بلعیدن و به ذلت بردن می رهانید. خدا را شکر می گویم که هرگز با پول و امکانات این رژیم منحوس تطمیع نشدم که خود اشاره گر ویروس ولایت فقیه در جامعه باشم.
همیشه خودم را مدیون سازمان مجاهدین خلق ایران خصوصا رهبری آن، برادر مسعود می دانم و آن جان جانان بود که مرا توهم دین فروشی به خداوند وصل نمود.
و اگر نماز می خوانم می دانم که چه می خوانم، بی ریا نه در زیر مناره های شرک و بت پرستی خمینی و خامنه ای و نه در میدانهای دروغ و دغل و داس و تبر.
گناهکارم با هزاران بدهکاری به سازمان مجاهدین خلق ایران و ناکرده هایم، تا قوتی در زانوهایم هست با جنگ صدبرابر با سوزن به کندن این کوه یخی اقدام می کنم.
و انشاالله با دستور آتش شعله برکش در پای این کوه همراه با دیگر برادران و خواهرانم در کانونهای شورشی هیبت پوشالی این رژیم را آب خواهیم کرد و دشتهای خشک و جنگلهای سوخته این میهن را به مردم شریف و بزرگوار به رفاه و آبادانی در سایه راهبران عقیدتیم برادر مسعود وخواهر مریم تبدیل خواهیم نمود و برای همیشه دفتر کفتارها و ضحاکها بسته می شود . مردم ایران با جانفشانی های مجاهدین که بی چشم داشت ترک خانه و اعیال و خانواده نموده اند با سرنگونی این دیوان پلید در صلح و آرامش به جامعه بی طبقه توحیدی نائل می آیند.
یک عضو کانون شورشی
مرگ بر خامنه ای
درود بر رجوی
فروردین ۹۹
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company