سروده- ای آزادی
Oct 14, 2020 ·
2m 53s
Sign up for free
Listen to this episode and many more. Enjoy the best podcasts on Spreaker!
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
سروده ای ایران
همیشه همان امید همان چراغ بود که راهمان رو روشن می کرد
از روز نخست که آغاز کردیم نجات دهنده در راه نه که در آئینه بود
از خیابانهای شلوغ ۵۷ با دستهای خونین و مجسمه هایی که فرو می افتاد
تا بهار به خزان نشسته ات ای آزادی
و تو که روزی کبوتر سفیدی بودی آواز دارها شدی و جیب دزدها و باروت سلاح
جانماز شیطان شدی و بار قاچاق و شعار سیاستمداران ، خواستند بی آبرویت کنند
امِا تو واژه نبودی آرمان بودی
از پشت دیوارهای سیمانی سلول تا گلوله باران سحرگاههای خونین و شوری خون
زیر زبانی که هر چه شلاق خورد باز نشد تکرار شدی
از سایه سنگین طنابهای دار تا چهرهای کبود و خونینی که می خندیدند
و تنهای چاک چاک و سفیر شعارهای خشم تکرار شدی
نسلها می رفتند و می آمدند گاهی فقط فرصت ناله ای بود
امِا نامت را فریاد شدیم و جانمان را پرتاب کردیم
از مرداد ۶۷ که دسته دسته قطره قطره به خاک چکیدیم
تا تیر ۷۸ که فریادهایمان مثل تیری آسمان داغ تابستان را شکافت
و خرداد ۸۸ که مثل رودی در خیابان جاری شدیم
و هر روز و هر لحظه و هر جای این خاک تاریخ را با قلمی از استخوان و مرکبی از خونمان نوشتیم
چون تو پیش رویمان بودی ای آزادی
نه خیانت شدنی هستی نه فروختنی نه فراموشی پذیر
فقط باید جنگید و تو را فاتح شد
همیشه همان امید همان چراغ بود که راهمان رو روشن می کرد
از روز نخست که آغاز کردیم نجات دهنده در راه نه که در آئینه بود
از خیابانهای شلوغ ۵۷ با دستهای خونین و مجسمه هایی که فرو می افتاد
تا بهار به خزان نشسته ات ای آزادی
و تو که روزی کبوتر سفیدی بودی آواز دارها شدی و جیب دزدها و باروت سلاح
جانماز شیطان شدی و بار قاچاق و شعار سیاستمداران ، خواستند بی آبرویت کنند
امِا تو واژه نبودی آرمان بودی
از پشت دیوارهای سیمانی سلول تا گلوله باران سحرگاههای خونین و شوری خون
زیر زبانی که هر چه شلاق خورد باز نشد تکرار شدی
از سایه سنگین طنابهای دار تا چهرهای کبود و خونینی که می خندیدند
و تنهای چاک چاک و سفیر شعارهای خشم تکرار شدی
نسلها می رفتند و می آمدند گاهی فقط فرصت ناله ای بود
امِا نامت را فریاد شدیم و جانمان را پرتاب کردیم
از مرداد ۶۷ که دسته دسته قطره قطره به خاک چکیدیم
تا تیر ۷۸ که فریادهایمان مثل تیری آسمان داغ تابستان را شکافت
و خرداد ۸۸ که مثل رودی در خیابان جاری شدیم
و هر روز و هر لحظه و هر جای این خاک تاریخ را با قلمی از استخوان و مرکبی از خونمان نوشتیم
چون تو پیش رویمان بودی ای آزادی
نه خیانت شدنی هستی نه فروختنی نه فراموشی پذیر
فقط باید جنگید و تو را فاتح شد
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company